پارت صد و شصت و دوم

زمان ارسال : ۴۰۹ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه

پارچ را در دست گرفت و با خم کردنش، آب را درون لیوان ریخت. لیوان را برداشت و با نگاهی خیره به سوی ترور که زخم‌هایی بزرگ و کوچک صورتش را بی‌روح و خشن ساخته بودند، تختش را دور زد و کنارش، روی صندلی چوبی‌ای نشست. آب را به لب خشک شده‌اش نزدیک کرد و گذاشت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید